سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 امام علی - دیوانگان حسین

محل ضربت

چهارشنبه 88 شهریور 18 ساعت 10:41 صبح
<

  Arefan.Com عارفان مذهبی آموزش دانلود رایگان نرم افزار ورزش و سرگرمی


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


داستانی در باره امام علی ( ع)

چهارشنبه 88 شهریور 18 ساعت 10:34 صبح
<

امروز یک داستان خواندم در یک کتاب داستان در باره ی حضرت علی ( ع) .
نام کتاب « چه شمشیر زیبایی » یکی از نوشته های مجید ملا محمدی است . کل
این کتاب داستان هایی در باره ی علی ( ع) است . نام داستان نیز « چه شمشیر
زیبایی »‌بود. دوست دارم شما نیز این داستان را بخوانید برای همین برایتان
در اینجا می نویسم. راستی می دانید چرا در باره ی علی برایتان می نویسم
چون در ایام و شب هایی هستیم که حضرت علی ضربت خورد و شهید شد. سعی می کنم
بعضی داستان های دیگر این کتاب را در این روزها برای تان بنویسم.

چه شمشیر زیبایی

جنگ
سختی شروع شده بود.صدای به هم خوردن شمشیر ها برای لحظه ایی قطع نمی شد.
حلا سرداران و سربازان در سپاه تن به تن می جنگیدند. یک سپاه حق بود و
دیگری باطل.ابری از غبار روی بیابان مثل چادری بزرگ سایه افکنده بود.اسب
ها شیهه می کشیدند و دنبال هم می دویدند.در آن میان امام علی ( ع) با
شجاعت شمشیر می زد و گاه دور خودش می چرخید و حریف می طلبید.ناگهان دشمنی
فریاد زد : ای علی چه شمشیر زیبایی داری! کاش آن را به من می بخشیدی! و
بلند خندید و سرش را به سویی دیگر چرخاند تا حریف پیدا کند که سایه ایی در
پشت سرش دید.علی ( ع) بود که به او لبخند می زد. امام شمشیر خود را در
مقابل او گرفته بود و گفت: بگیر? این شمشیر را به تو بخشیدم!

مرد
نزدیک بود از تعجب شاخ در بیاورد.رنگش پرید و عرق سردی بر پیشانی اش نشست.
می دانست امام از روی دوستی شمشیرش را به سویش دراز کرده است. مرد عقب عقب
رفت. امام هنوز لبخند می زد.مرد پرسید: ار تو تعجب می کنم که می خواهی در
چنین هنگامی شمشیرت را به من هدیه کنی!

علی ( ع) گفت‌: مگر نه این است که تو دست خواهش به شوی من دراز کردی. از جوانمردی به دور دیدم که تو را محروم کنم!

مرد
طاقت نیاورد و بی اختیار دوید و خودش را به پاهای علی انداخت.پاهایش را
بوسید و با بغض گفت: من به دین شما ایمان اوردم. حتما دین شما است که خوبی
را به شما یاد داده است. من بنده ی چنین دینی هستم. و مسلمان شد و سپس به
سپاه امام علی پیوست. تمام

شب های قدر ما را فراموش نکنید.


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


شیر خدا

چهارشنبه 88 شهریور 18 ساعت 10:25 صبح
< بر
روح تمام شیعیان تیغ زدند/ بر مردترین مرد جهان تیغ زدند /خورشیدبه سینه،
ماه برسر می زد/انگاربه فرق آسمان تیغ زدند....سالروز ضربت خوردن امام
علی(علیه السلام) تسلیت باد
ی
کاش علی شویم وعالی باشیم...هم سفره ی کاسه سفالی باشیم...چون سکه به دست
کودکی برق زنیم...نان آور سفره های خالی باشیم.... التماس دعا


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


آیه ای در شان امام علی

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:56 صبح
<
روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در مسجد مدینه نماز ظهر مى‏خواند، على علیه السّلام نیز حاضر بود، فقیرى وارد مسجد شد، و از مردم خواست که به او کمک کنند، هیچکس به او چیزى نداد.
    دل فقیر شکست و عرض کرد: خدایا گواه باش که من در مسجد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله درخواست کمک کردم ولى هیچکس به من کمک نکرد.
    در این هنگام على علیه السّلام که در رکوع نماز بود، با انگشت کوچکش اشاره کرد، فقیر جلو آمد و با اشاره على علیه السّلام انگشتر را از انگشتر على علیه السّلام بیرون آورد و رفت.
    رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله پس از نماز به خدا متوجه شد و عرض کرد: پروردگارا برادرم موسى از تو تقاضا کرد:

    قالَ رَبِّ اشْرَحْ لى صَدْرى (20طه/25) گفت پروردگارا دل مرا برایم گشاده دار.
    وَ یَسِّرْ لى أمْرى (20طه/26) و کارم را بر من آسان کن.
    وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانى (20طه/27) و گره از زبانم بگشا.
    یَفْقَهُوا قَوْلى (20طه/28) تا سخنم را دریابند.
    وَ اجْعَلْ لى وَزیراً مِنْ أهْلى (20طه/29) و از خانواده‏ام برایم دستیارى بگمار.
    هارُونَ أخى (20طه/30) برادرم هارون را.
    اشْدُدْ بِهِ أزْرى (20طه/31) و با او پشتوانه‏ام را نیرومند گردان.
    وَ أشْرِکْهُ فى أمْرى (20طه/32) و او را در کارم شریک گردان.
    یعنى: سینه مرا گشاده دار. کار مرا آسان کن، و گره از زبانم بگشا، تا سخنان مرا بفهمند، و وزیرى از خاندانم براى من قرار بده، برادرم هارون را، به وسیله او پشتم را محکم گردان، و او را در کار من شریک کن.
    پس از این پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله عرض کرد:
    اللهم اشرح لى صدرى و یسر لى امرى و اجعل وزیراً من اهلى، علیاً، اشدد به ظهرى.
    پروردگارا سینه مرا گشاده دار - کار مرا بر من آسان گردان، و وزیرى از خاندانم برایم قرار بده که على علیه السّلام باشد، بوسیله او پشتم را محکم کن.
    هنوز سخن پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله به پایان نرسیده بود که جبرئیل نازل شد و این آیه (55 سوره مائده) را نازل کرد:
    إنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (5مائده/55) همانا سرور شما خداوند است و پیامبر او و مؤمنانى که نماز را برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند.
    سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده‏اند و نماز را بر پا مى‏دارند و در حال رکوع، زکات مى‏پردازند
.


    به این ترتیب، ولایت و رهبرى على علیه السّلام پس از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله از سوى خدا اعلام گردید.


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]