شعر - دیوانگان حسین
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
مـرا اول مـــــــرا پایان حسین(ع) است
مرادرد مرا درمان حسین است
دل هر کـس به ایمانی سرشتـــــه
مرا هم دین و هم ایمان حسین(ع) است
همه عالم به اذن حق تعالــــــــــی
چو عبدی سر به فرمان حسین(ع) است
بهشت و جنت و فردوس اعــــــلاء
همه معلــــــــــول پیمان حسین(ع) است
برای هر دلی جانان و جانـــــــــــی
مرا هم جان و هم جانان حسین(ع) است
عقول جن و انس و هم ملائــــــک
به حقِ حق که حیران حسین(ع) است
چو خواهم روضهِ رضوان به فردا
که من را روضهِ رضوان حسین(ع) است
چرا عالم ز جانش نـــــــــــاله دارد
مگر او هم پریشان حسین(ع) است
اگر خواهی ز حال عبد مســــــکین
خوشا حالش که مهمان حسین(ع) است
نوشته شده توسط : پویا آقاپور
دردهای من
جامه نیستند
تازتن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن در آورم
نعره نیستند
تا زنای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گر چه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
( مرحوم قیصر امین پور)
نوشته شده توسط : پویا آقاپور
به نام هستی عشق
به نام عشقم
که تا نفسش هست هستم
دلم شکسته دلم گرفته
سراغم رو بگیر
درکنج یک خونه
درون صحرایی بدون کینه
درون خاکی که همراه دلم می تپد
یاری ام کن تا توانم
برسم به نام پاکش
به نام هستی آفرینش
که هیچ وصفی
نتوان براو زد
یاری ام کن
یاری ام کن
تابرسم به صبح فردا
نوشته شده توسط : پویا آقاپور
زیبا و دل انگیز است دیدار تو در رویا
تو مائده ای هستی در عالم عشق ما
از عطر دل انگیزت عالم شده مست ودل
در راه ولای تو یکجا نکند ماوا
در رسم و ره و آیین تو سید و هم رهبر
محبوب حسین جانم ای توهمه جا سرور
ای کاش که من بودم در عصر و زمان تو
ای آیت روحانی ای وارث پیغمبر
روحم بکند پرواز هر لحظه که من خواهم
چون نیک بداند او من عاشق این راهم
راهی که مولایش تو هستی حسین جانم
صد حیف که من ناظر بر پرتو این ماهم
حسین جانم حسین جانم حسین جان
کنم جانم به قربانت حسین جان
تویی خون خدا فرزند زهرا
تویی سرور تویی والا حسین جان
علی را نور دیده روح و جانی
عزیز زینب کبری حسین جان
جسم من بر من شده تنگ
روح من خواهان پرواز
ای تو عاشق ای تو همراز
بهر پروازم بزن ساز
من نگاهم سوی بالا
عالم عشاق والاست
از کجا باید کنم من
ساز و آواز خود آغاز
از کدامین راه باید
مقصدم را باز جویم
کاش ره را من شناسم
از ره ایجاز و اعجاز
گر دو بال عشق و ایمان
روح من را یار باشند
می سپارم راه خود را
پیش عالم می کنم ناز
گر چه من از جنس خاکم
روح من روح خدایی
در ره دوری ز فردوس
من بجویم محرم راز
نوشته شده توسط : پویا آقاپور
این شعر از کتاب "یک ماه خون گرفته،هفتاد و دو ستاره" سروده شاعر توانای آستان اهل بیت، جناب آقای غلامرضا سازگار است که به همت جناب آقای حسین فتحی تهیه و تنظیم گردیده است و همراه فایل صوتی "سبک نوحهخوانی" آن تقدیم میگردد، تا مداحان اهل بیت و دوستانی که قصد نوحهخوانی در این ایام عزیز را دارند، از آن بهرهمند شوند.
خاکسپاری شهدای کربلا
بنی اسد! لاله گون دامن صحراست
روی زمین پیکر عزیز زهراست
گل های زهرا گردیده پرپر
هنگام یاری است الله اکبر
بنی اسد! این تن پاک حسین است
زمین کرب و بلا خاک حسین است
کفن ندارد، سبط پیمبر
هنگام یاری است الله اکبر
بنی اسد! اشک غم زدیده بارید
یک بوریا به جای کفن بیارید
اجر شما با زهرای اطهر
هنگام یاری است الله اکبر
دو قرص آفتابند در خون شناور
این دو پسر عمویند قاسم و اکبر
این دو برادر عونند و جعفر
هنگام یاری است الله اکبر
قرص مه فاطمه به خون نشسته
در زیر تیغ و تیر و نیزه شکسته
زخم از ستاره دارد فزون تر
هنگام یاری است الله اکبر
بنی اسد! حق پیغمبر ادا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
در پیش چشم ساقی کوثر
هنگام یاری است الله اکبر
بنی اسد! صدای فاطمه آید
به دیدن شهید علقمه آید
گرید بر عباس به جای مادر
هنگام یاری است الله اکبر
نوشته شده توسط : پویا آقاپور
... در اوج روضه ، خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
بازاین چه شورش است که در جان واژه هاست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت...
نوشته شده توسط : پویا آقاپور
هلال زینب برملا ، روی نیزه شده
او آمده از کربلا ، شمس کوفه شده
قاری فاطمه ، می کند زمزمه، می کند زمزمه
انا عطشان حسین ، انا عطشان حسین ، انا عطشان حسین
بنگر برادر بعد تو ، قامتم خم شده
مویم سپید ، رنگم پرید ، طاقتم کم شده
قاری فاطمه ،می کند زمزمه، می کند زمزمه
انا مظلوم حسین ، انا مظلوم حسین ، انا مظلوم حسین
رأست چو بینم ، یاد آن قد رعنا کنم
ای رهبرم قرآن بخوان ، تا که معنا کنم
رأس خاکستری ، دلبر خواهری ، دلبر خواهری
انا عطشان حسین ، انا عطشان حسین ، انا عطشان حسین
نوشته شده توسط : پویا آقاپور