اگر مردم مى دانستند - دیوانگان حسین
< از تـشـیـیـع جـنـازه بر مى گشتیم در بین راه امام حسین (ص ) خسته شد و کنار راه نشست ابو هـریره (پیرمرد مورد احترام زمان خود) در کنارش نشست و با لباس خود خاک از پاى آن حضرت مى ستردحضرت فرمود: ابوهریره ! چرا تو این کار را مى کنى ؟ .
.
عـرض کـرد: بـگـذار مـن ایـن کـار را بکنم , به خدا اگر آنچه را من درباره تو مى دانم , این مردم مى دانستندتو را برگردن هاى خود حمل مى کردند
((21)) .
مدرک بن عماره نقل مى کند که روزى ابن عباس را دیدم که رکاب حسن و حسین را گرفته بود و راه مـى بـرد بـه او اعـتراض کرده گفتند: تو رکاب آنها را گرفته اى , در حالى که از آنها مسن تر هستى ؟
! گفت : این دو فرزندان رسول خداو جگرگوشه او هستند, آیا سعادتى از این بالاتر است که من رکاب آنها را بگیرم
((22)) .
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]