دیوار انتظار - دیوانگان حسین
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
دیوار انتظار
تو را در وزش هر نسیم حس میکنم. چهره نورانیات آذرخشیست که روشنایی را بر چهره زمین حک میکند. ای مولای من! زیر سایههای کاج، تکیه به دیوار، بیاد تو مینویسم. خوب که نگاه میکنم همه جا از شمیم حضور تو لبریز است. سالهاست شبهای مهتابیام را با یاد تو به صبح گره میزنم و شانههای خستهام را به انتظار تکیه میدهم... راستی، آقای من! کی میآیی؟
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شـد نیامدی
خلیل آتشین سخن تبر بدوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
ازابتدای هفته ام در انتظار جمعه ام
صبح نه، ظهر نه، غروب شد نیامدی!
منصور
در کتاب «شاکمونى» که از سردمداران کافران هندو است و به عقیده پیروانش پیامبر و صاحب کتاب آسمانى است، اشاره به وحدت دیانت در زمان آن پرچمدار روحانى جهان نموده، گوید:
پادشاهى و دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان، کِشن (به لغت هندو نام پیامبر اسلام ص است) بزرگوار تمام شود. وى کسى باشد که بر کوههاى مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و فرشتگان کارکنان او باشند...
و نیز در کتاب « دید» که نزد هندوها از کتب آسمانى است، مى گوید:
پس از خرابى دنیا ،پادشاهى در آخرالزمان پیدا مى شود که پیشواى خلایق باشد و نام او«منصور»، باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود آورد...
نوشته شده توسط : پویا آقاپور