سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 نوشته ها ی پیشین - دیوانگان حسین

چند لینک برای دانلود

جمعه 87 خرداد 17 ساعت 6:56 عصر
<
سلام خدمت دوستان عزیزم...امیدوارم حا همه تون خوب باشه و تو این ایام بنده رو از دعای خودتون محروم نفرمائید...امروز چند لینک دانلود تقریبا کم حجم براتون میذارم که به مناسبت این ایام آپلود کردم...دعا و نظر یادتون نره...یا علی ع مددنا

YEKY BIAD ( MAHMOOD KARIMY ).wma
VAY VAY AZ DEL E HEIDAR ( MAHMOOD KARIMY ).wma
haj mahmood karimi ( yadvareh shohadai e gomnam ).wma
haj mahmood karimi_fatemieh_1.wma

haj mahmood karimi_fatemieh_2.wma
haj mahmood karimi_fatemieh_3.wma
haj saeed hadaian ( yadvareh shohada e gomnam).wma
haj seied majid banee fatemeh ( yadvareh shohada e gomnam ).wma

نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


ملاقات با خدا

پنج شنبه 87 اردیبهشت 26 ساعت 7:39 عصر
<

داستان زیر درباره ی ملاقات خداوند با دخترکی است .حتمآ بخونید.بسیار زیباست.

ملاقات

ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند:

« امیلی عزیز،

عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم.

با عشق، خدا»

امیلی همان طور که با دست های لرزان نامه را روی میز می گذاشت، با خود فکـر کرد که چـرا خـدا مـی خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمی نبود. در همین فکرها بود که ناگهان کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت:« من، که چیزی برای پذیرایی ندارم!» پس نگاهی به کیف پولش انداخت. او فقط 5 دلار و 40 سنت داشت. با این حال به سمت فروشگاه رفت و یک قرص نان فرانسوی و دو بطری شیر خرید. وقتی از فروشگاه بیرون آمد، برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند. در راه برگشت، زن و مـرد فقیـری را دیـد که از سـرمـا مـی لرزیدند. مرد فقیر به امیلی گفت:« خانم، ما خانه و پولی نداریم. بسیار سردمان است و گرسنه هستیم. آیا امکان دارد به ما کمکی کنید؟»

امیلی جواب داد:« متاسفم، من دیگر پولی ندارم و این نان ها را هم برای مهمانم خریده ام.»

مرد گفت:« بسیار خوب خانم، متشکرم» و بعد دستش را روی شانه همسرش گذاشت و به حرکت ادامه دادند.

همان طور که مرد و زن فقیر در حال دور شدن بودند، امیلی درد شدیدی را در قلبش احساس کرد. به سرعت دنبال آنها دوید: « آقا، خانم، خواهش می کنم صبر کنید.» وقتی امیلی به زن و مرد فقیر رسید، سبد غذا را به آنها داد و بعد کتش را درآورد و روی شانه های زن انداخت.

مرد از او تشکر کرد و برایش دعا کرد. وقتی امیلی به خانه رسید، یک لحظـه ناراحت شـد چون خـدا می خواست به ملاقاتش بیاید و او دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت. همـان طور که در را بـاز می کرد، پاکت نامه دیگری را روی زمین دید. نامه را برداشت و باز کرد:

« امیلی عزیز،

از پذیرایی خوب و کت زیبایت متشکرم،

با عشق، خدا» 


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


زیارت

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:54 صبح
<

جای همتون خالی الان از حرم اقا امام رضا (ع) برگشتم دیشب ساعت ?? رفته بودم بعد اینکه نماز صبح

رو خوندم برگشتم خونه . حرم مثل همیشه خیلی شلوغ بود حتی میشه گفت شلوغتر از قبل . معمولا

وقتی دعای کمیل تموم میشه اکثرا میرن و حرم خلوت تر می شه اما دیشب خلوت که نشد هیچ حتی

شلوغتر هم شده بود .قربونت بشیم اقا چه صفایی داره حرمت  ادم وقتی تو صحن میشینه خودشو کلا

فراموش میکنه یه حال عجیبی به ادم دست میده . اگه حال خودشو حفظ کنه میشه آسمونی

راستش نذر دارم چهل شب جمعه برم حرم البته اگه نشد روز جمعه حتما میرم . میخوام تمام شب واسه

یکی دعا کنم . یکی که خیلی برام عزیزه و یه مدتیه که ازش بیخبرم .البته مهمتر از اون واسه سلامتی و

ظهور مولامون آقا امام زمان (علیه السلام )

الان هم که روز جمعه هست و متعلق به آقا . همه با هم دعای فرج رو زمزمه کنیم

یا حق


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


رعایت ادب نسبت به حرم مطهر ائمه بقیع

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:50 صبح
< نمی دونم چطور بعضیا دلشون می یاد راحت می گن قبرستان بقیع اما  برای مثلا قبر اموات خودشون کلاس می ذارن می گن آرامگاه خانوادگی ... یا مقبره خانوادگی و ... اما به اینجا که می رسن مثه اینکه کمشون میاد بگن حرم مطهر ائمه بقیع . خیلی دلم میخاد بدونم مثلا حرم امام رضا که بهش می گن (حرم) به خاطر لوسترها و ضریح طلا و نقره و دربهای طلاکاری شده و اون گنبد بزرگ و .... هست یا به خاطر خود امام رضا بیاییم از این به بعد بگیم حرم مطهر ائمه بقیع علیهم السلام

نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


یا فاطمه المعصومه

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:49 صبح
<

السلام علیک یا فاطمه المعصومه

هر که را ره در حریم بضعه ی موسی دهند

روز محشر جایش اندر جنه الماوی دهند

در رواق حضرت معصومه اخت الرضا

پاس خدمت حوریان عالم بالا دهند

گر بهشت جاودانی طالبی در قم بیا

چون برات جنت فردوس را اینجا دهند

در یکی بخشش به هنگام عطای فاطمه

صد هزاران ملک جم دارایی دارا دهند

گز شهنشاهان عطای دنیوی بنموده اند

اندر این دربار هم دنیا و هم عقبی دهند

در سحرگاهان به هنگام مناجات و اذان

خلق را گویی ندا از عالم اعلی دهند

دوستان جای شما خالی که بر زوار او

ای بسا منشور آزادی که با امضا دهند

در رواق دختر باب الحوائج فاطمه

حاجت مردم به امر مادرش زهرا دهند

واصلا گر معرفت باشد کسی را در حقش

کور اگر باشد ز لطفش دیده ی بینا دهند


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


کرامات معصومان

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:49 صبح
<

حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام قم

راستی دیشب نرسیدم آپ کنم این قصه را گذاشته بودم برای ولادت حضرت معصومه علیها السلام براتون بگذارم

سید علی رضوی یکی از خدام کشیک حرم حضرت معصومه علیها السلام می گه:

( اون زمونها که هنوز برق توی شهر قم نیومده بود و تازه موتور برق بزرگی برای حرم آورده بودن و چراغهای حرم را با برق موتور برق روشن می کردن ، اول شب چراغهای حرم و گلدسته ها را روشن می کردن و آخر شب هم خاموش می کردن تا نزدیکهای اذان صبح دو مرتبه روشن می کردن و بعد هم نزدیک طلوع آفتاب خاموش می کردن . دریکی از شبهای سرد و برفی زمستان که کشیک حرم نوبت من بود اواخر شب مثل هر شب چراغهای گلدسته ها و حرم را خاموش کردم و خوابیدم اما هنوز پلک چشمهام درست روی هم نرفته بود که یه خانومی را در خواب دیدم که فرمود: بلند شو چراغهای گلدسته های حرم را روشن کن! بیدار شدم اما جدی نگرفتم و خوابیدم. دو مرتبه همان خانم را در خوابد دیدم که فرمود بلند شو چراغهای گلدسته ها را روشن کن. باز بیدار شدم ولی جدی نگرفتم و با خودم گفتم: اگر از من فردا بپرسن چرا دیشب بیخودی موتور برق را روشن کردی من که نمی تونم بگم خواب دیدم چون کسی از من قبول نمی کنه . باز خوابیدم در مرتبه سوم همان خانم با نارحتی فرمود: مگر نگفتم بلند شو چراغهای گلدسته ها را روشن کن ؟! این دفعه دیگه یقین کردم که سری در کار هست و این خود حضرت معصومه علیها السلام بودن که به خواب من اومدن . بلند شدم موتور برق را روشن کردم و چراغهای گلدسته ها را هم روشن کردم و خوابیدم اما نمی دونستم سر کار چیه ؟

صبح که شد بلند شدم ... چراغهای حرم را روشن کردم و دربهای حرم را هم باز کردم و مشغول تهجدو نماز شب شدم ولی همش تو این فکر بود که این خواب دیشب چی بود؟ روز بعد وقتی که ایستاده بودم دم درب حرم و زوار وارد حرم می شدن همین طور که ایستاده بودم یه وقت سه تا از زائرین که داشتن وارد حرم می شدن توجه من رو به خودشون جلب کردن داشتن با هم حرف می زدن و وارد حرم می شدن . یه وقت دیدم یکی از اونها گفت: عجب دیشب حضرت معصومه علیها السلام به فریادمون رسیدها ! اگه دیشب چراغهای گلدسته های حرم روشن نشده بود ما راه قم را پیدا نمی کردیم (چون برف همه جاده ها را پوشونده بود ) و توی اون سرما یا خوراک گرگ بیابون شده بودیم یا اینکه توی برف و یخبندون تلف شده بودیم . اینجا بود که فهمیدم خواب دیشب یه کرامتی بوده از حضرت معصومه علیها السلام .

منبع : کریمه اهل بیت نوشته استاد علی اکبر مهدی پور


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


یا جواد الائمه ادرکنی

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:47 صبح
<

السلام علیک یا محمد بن علی الجواد

شهادت نهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت را به شما تسلیت عرض می نماییم .

یا امام جواد

این هم یه عکس قدیمی از حرم حضرت جواد الائمه و آقا موسی بن جعفر علیهما السلام .

زاده زهرا میان حجره افغان می کند

درد دل با کردگار حی سبحان می کند

گاه می پیچد ز درد و گاه می نالد ز غم

گاهی اظهار عطش با قلب سوزان می کند

بسکه جانسوز است آه و ناله ی آن شاه دین

شعله بر جان می زند دل را پریشان می کند

تا سه روز آن پیکر قرآن ناطق را عدو

همچو گنجی پر بها در خانه پنهان می کند

 خدا را به حق آقا جواد الائمه علیه السلام و به سوز جگر آن امام مظلوم قسم می دهیم فرج آقایمان امام زمان را نزدیک بفرماید .

انشالا همتون را به زودی زود تو صحن و سرای با صفای آقا امام جواد و حضرت موسی بن جعفر در کاظمین ببینم . به امید اون روز یا علی .


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


بیایید حضرت زهرا را یاری کنیم!

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:44 صبح
<  

امام صادق علیه السلام در یه حدیث خیلی مفصلی به زراره فرمودن : «و ما من باک یبکیه الا وقد وصل فاطمه و اسعدها علیه و وصل رسول الله و ادی حقنا» هیچ کس برای امام حسین علیه السلام گریه نمیکند مگر اینکه با حضرت زهرا علیها السلام همدردی کرده و دل آن حضرت را خنک کرده، و آن حضرت را در گریه کردن بر امام حسین یاری کرده و با پیغمبر هم همدردی کرده و حق ما اهل بیت را ادا کرده است. هیچ بنده ای در روز قیامت محشور نمی شود مگر اینکه چشمانش گریان است مگر گریه کنندگان بر جدم امام حسین که آنها با چشمانی خندان و روشن وارد محشر میشوند، همه ی خلایق در حال عرضه شدن بر حساب و کتاب و نامه اعمال و پل صراط هستند اما گریه کنندگان جدم امام حسین در زیر عرش الهی و در زیر سایه عرش در کنار اربابشان امام حسین علیه السلام نشسته اند و با آن حضرت گفتگو می کنند و هیچ از سختی حساب و کتاب نمی ترسند. هنگامی که به آنها گفته میشود وارد بهشت شوید آنها خودداری میکنند و در کنار اربابشان امام حسین می نشینند و همنشیین با اربابشان امام حسین را بر بهشت ترجیح میدهند . تا اینکه حورالعین ها فرستاده ای را به بهشت می فرستند و به آنها پیغام میدهند که خدا ما را برای شما خلق کرده و ما مشتاق شما هستیم ولی آنها سرشان را هم بلند نمی کنند که ببینند که چه کسی و از طرف چه کسانی برای آنها پیغام آورده است زیرا همه سروری و بزرگی و آقایی را در کنار اربابشان حسین علیه السلام می بینند و همانا دشمنان گریه کنندگان امام حسین علیه السلام را وارد محشر می کنند در حالی که موهای پیشانی آنها را گرفته اند و بر روی زمین می کشند وقتی چشمشان به این درجه و مقام گریه کنندگان بر امام حسین علیه السلام می افتد این آیه را می خوانند که«ما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم» یعنی چرا ما امروز شفاعت کننده و دوست مهربان و دلسوزی نداریم.

راستی که امام حسین رفیق خوب و دلسوزی برای ما توی این دنیا هست یه شعر خیلی قشنگی یادمه البته خیلی قدیمیه مال حدود هجده سال قبله ولی خیلی جالبه

آی عاقلا بیاین بیرون از خونه

ما را تماشا بکنین به ما میگن دیونه

از کوچیکیم تا به حالا یه دوست خوبی داشتم

به پای این دوست خوبم جوونیمو گذاشتم

اسم مقدسش دلو می لرزونه به قرآن

من چی بگم دیوونه هاش بهش میگن حسین جان


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


عکسهای زیبای عاشورایی

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:43 صبح
<

1. معصومیت رو نگاه کن

2. یا علی اصغر حسین

3. یا علی اصغر حسین "3"

4 . محله ارامنه تهران چهاراه نظام آباد / سقاخانه

5. این هم یه عکس دیگه با تشکر از حسن آقا


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


بود به نام فاطمه سفره سرای کربلا

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 11:43 صبح
<

ه مطلبی هست که  انشالا شاید توی پستهای بعدی کاملش کنم ولی من به این نتیجه رسیدم که بساط امام حسین و دستگاه نوکری امام حسین از اول تا اخرش همش به نام حضرت زهرا هست یعنی چه یه دونه کبریت شکسته از روی فرش مجلس امام حسین برداری، و چه فرش مجلس امام حسین رو جارو کنی، و چه گریه کنی ، چه کربلا بری ، چه توی کربلا شهید بشی برای یاری حسین و از اصحاب امام حسین باشی همه اش با حضرت زهرا طرف هستی

نمونه اش : گفتم براتون که امام صادق علیه السلام فرمود هر کی برای امام حسین گریه کنه مادر حضرت زهرا را یاری کرده و با مادرم فاطمه زهرا همدردی کرده

2 . امام صادق علیه السلام فرمودند : همانا حضرت زهرا علیها السلام حاضر میشوند نزد قبر امام حسین و برای زائرین امام حسین استغفار میکنند ( یا زهرا ..... خوش به حال اونایی که تازه کربلا بودن) .

3 . بگذارین اینجا نام خودم رو جزو روضه خونهای قمر بنی هاشم حضرت اباالففضل بنویسم کنار نهر علقمه وقتی که آقا حضرت ابالفضل از اسب روی زمین قرار گرفت بمیرم .... هر کی از اسب می افتاد روی زمین دست داشت دست خودش رو سپر قرار میداد با دست روی زمین می افتاد ولی من قربون اون آقایی برم که دست در بدن نداشت میگن با صورت روی زمین قرار گرفت اون هم با چه بدنی که نوشته اند "صار کالقنفذ" یعنی مثل جوجه تیغی پر از تیر شده بود بدن آقام ابالفضل دست هم که در بدن نداره تیر هم به چشمم اصابت کرده اون وقت میگن یه چنین موقعی آقا اباالفضل صدا زد برادر آقایی که یه عمر امام حسین را این طور صدا می زد "سیدی و مولای" تا حالا فکر کردید که ! چی شد که اینجا صدا زد برادرم حالا دیگه برادرت رو دریاب آخه میگن اینجا بود که آقا ابالفضل دیدن یه خانمی داره صدا میزنه آفرین پسرم عباسم خوب از حسینم حمایت کردی فکر کنم اقا ابالفضل هم برای همین امام حسین را به برادری صدا زدند و عرض کردند برادرم حالا دیگه برادرت رو دریاب. بله بی بی فاطمه زهرا اومدن از قمر بنی هاشم تشکر کردن که از حسینشون حمایت کرد .

یه شعر قشنگی دیدم که نوشته بود

: روزی اگر خدا دهد به یمن مرتضی دهد

بود به نام فاطمه سفره سرای کربلا


نوشته شده توسط : پویا آقاپور

[ نظر]


<      1   2   3   4   5      >