<
بوی محرم داره میاد... پرچمای یا حسین(ع) تو گوشه ها ی شهر دل آدمو نوازش میکنه.شایدم مث یه تلنگر نه شایدم مث یه مشت به احساس ادما باشه آدمایی که خیلی وقته چششونو رو خیلی چیزا بستن.خودمو دارم میگم به کیس برنخوره. منظورم شخص خاصی نیست.
محتاج دعای همه عاشقان و دلسوختگان در ایام محرم و عزاداری ها هستم..... این حقیر رو از دعاتون محروم نکنین...
بشنو از عرش خدا صدای زمزمه میاد
گوش بذه با گوش دل صدای فاطمه میاد
دل دیوونه ی من دیوونه تر شد آقا جون
از صدای زنگ قافله خبر شد آقا جون
چه خبر شده زمین و آسمون پر از غمه
اهل دل با اشکشون با هم میگن محرمه
توی دنیا دل من قشنگ ترین عذا خونست
دل من حسینیه زینبیه سقا خونست
دوست دارم تا جون دارم اسم تو رو صدات کنم
درد عمری دردی رو دوا کنم
عمریه منتظرم یه لحظه کربلات باشم
با سراپای وجودم قبرتو نگاه کنم
من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب می دونی
تا پای مرگ محاله دامنتو رها کنم
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
<
1- امسال سال عجیبی است برای من. امسال اصلا قصد کار نداشتم؛ در طول تابستان هم تمام پیشنهادات را رد کردهبودم. اما دهم مهر، یک تلفن، تمام معادلات را به هم ریخت و شدم شاغل. همان روز هم اشتباه دیگری کردم. از آن اشتباههایی که خیلیها از آن فراری اند و من عاشقش. دوباره شدم معلم؛ این بار خاتم و قیل و قالش ... امسال اولین سالی است که نمازخانه ی خاتم را در حالات دیگری غیر از هیئت قاسمیون میبینم. به شدت منتظر تغییر ظاهر نمازخانهام.
2- محرم نزدیک است و بازار مداح جماعت، حسابی داغ. (« بازار » را با تأکید بخوانید) اگر جایی سراغ دارید که هنوز مداحش، « مداح اهل بیت » است، ما را هم راهنمایی کنید.
3- « لوتوس » هم دارد برای محرم آماده میشود. حدود یک سالی میشود که « لوتوس » مخفی بود؛ حالا علنی شده. +
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
<
بچه بودم که مادرم حرز تو گردنم میکرد
وقتی محرم میومد پیرهن سیاه تنم میکرد
لباسه پادشاهیه پیرهن سیاهه روضه هات
میخوام بشم آقا فقط خاکه پای غلام سیات
سیاه پوشه حسینیه بهشت دنیایه منه
بنازمش همه میگن حسین فقط ماله منه
ماه محرم هم رسید و موقع به تن کردن احرام عشق، لباس سیاه که تنت می کنی این سینه ات عزاخونه امام حسین میشه، خونه ی دلت رو وقف حضرت زهرا می کنی ، فقط حواست باشه که وقتی لباس سیاه پوشیدی اول حرفات رو با حضرت زهرا علیها السلام بزن، بگو بی بی جان شنیدم فرزندت امام صادق علیه السلام فرموده: هیچ کس برای امام حسین علیه السلام گریه نمی کنه مگر اینکه دل مادرمون حضرت زهرا علیها السلام را به دست آورده وبا اون حضرت همدردی کرده و مادرمون رو توی گریه کردن برای امام حسین علیه السلام یاری کرده! بی بی جان به خدا خودت می دونی که من این لیاقت رو توی خودم نمی دونم که بخوام با شما همدردی کنم ولی بی بی جان خودت خوب می دونی که وقتی ماه محرم میشه توی این دل من زلزله میشه، انگاری دیگه این دل سیاه و آلوده از گناه هوایی میشه، بدجوری هم هوای کربلا به سرش می زنه، نکنه یه وقت منو به خاطر گناهانم از در خونه ی حسینت رد کنی، حاشا به کرمت خانم!
بی بی جان ! ( اینها را دارم برای تو عزادار حسین و سینه زن امام حسین میگم که امشب حواست رو جمع کنی و بدونی برای کی داری گریه میکنی، بدونی که این گدایی در خونه امام حسین را به هر کسی نمی دن! قدر خودت رو بدون مواظب باش کلاه سرت نره حواست رو خوب جمع کن ببین از امشب چه طور می تونی دل فاطمه زهرا علیها السلام رو به دست بیاری ! یه وقت چشمات رو باز می کنی می بینی دهه ی محرم تموم شد و مثل من سرت بی کلاه موند!
باز هم به قول مرحوم حاج احمد دلجو که از نوکرای با اخلاص امام حسین توی تهران بود میگفت : بساط امام حسین حاجب و دربون نداره اما هرکسی رو هم راه نمی دن خوب حالا دیگه کم کم آماده بشین برای پوشیدن احرام عشق! بسم الله رو بگین از خدا بخواهین که خودش کمکتون کنه بتونین مرحمی به دل داغدیده فاطمه زهرا بگذارین
حالا برات یه چیزی بگم تا این دلت امشب حساب کار خودش رو بکنه! نمی دونم شما هم شنیدید که یه روز پیغمبر صلی الله علیه و آله اومدن توی خونه ی حضرت زهرا دیدن حضرت زهرا دارن گریه میکنن فرمود دخترم چرا گریه میکنی ؟ فرمود بابا این فرزندی که در رحم دارم با من صحبت میکنه فرمود خوب این که گریه نداره! صدا زدند بابا آخه چند روزیه که لحن خطابش با من عوض شده! میگه اناالغریب انا المظلوم انا العطشان انا الشهید یعنی مادر من غریبم من مظلومم من شهیدم من تشنه ام من شهیدم ! یه وقت پیغمبر فرمودند: دخترم فرزندم حسین راست میگه او را غریبانه با لب تشنه بین دو نهر آب شهیدش می کنن
یه وقت حضزت زهرا شروع کرد به گریه کردن صدا زد بابا حسین من را کی شهید میکنن ؟ فرمود : فی زمان خال منی و منک و من ابیه و من اخیه یعنی یه وقتی که نه من هستم نه تو هستی نه باباش امیر المومنین و نه برادرش امام حسن اینجا بود که حضرت زهرا دومرتبه شروع کردن به گریه کردن بعد صدا زدند ( آی بچه هیئتیها گریه کنای امام حسین ) یعنی بابا یا رسول الله یعنی حسین من گریه کن نداره ؟
پیغمبر فرمودند : نه دخترم غصه نخور به زودی عده ای از خوبان امت من خواهند آمد مردانشون برای مردان اهل بیت من گریه می کنن و زنانشون هم برای زنان اهل بیت من و هر سال عزاداری برای حسین من را گروهی پس از گروه دیگر و نسلی پس از نسل دیگر ، سال به سال تجدید می کنند و بر پا میکنن روز قیامت هم من دست مردانشون رو میگیرم و شفاعتشون می کنم و تو هم شفاعت زنهای آنها را می کنی
خوب حالا برو امشب ببین دل حضرت زهرا علیها السلام رو چطوری به دست می آری بگو اگه اون روز عصه می خوردی که حسینت گریه کن نداره امروز ما هستیم یا زهرا ! یا زهرا یازهرا
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
<
خیمه ماه محرم زده شد در دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی
عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما (حسان)
سلام ماه محرم هم با عطر و بوی حسینی خودش از راه رسید ، دوباره ماه محرم اومد و این دلها رو دیوونه حسین کرد، یعنی میدونی جزبه ی عشق امام حسین مثل آهن ربا این دل های زنگ زده و آلوده به گناه ما را به خودش میکشونه هرچه هم آلوده باشه مثل این دل سیاه و زنگ زده عاشق کربلا که مثل میخ زنگ زده باشه آخرش جذبه ی عشق امام حسین به طرف خودش میکشونه. به خدا قسم اگه بفهمیم مجلس امام حسین یعنی چه؟ دهه ی محرم یعنی چه؟ دیگه تا آخر عمرمون هر وقت می خوایم وارد مجلس امام سحین بشیم اول اذن دخول حرم امام حسین رو می خونیم بعد وارد مجلس امام حسین میشیم همون اذن دخولی که موقع ورود به حرم امام حسین یا امامای دیگه می خونیم .. اول میگیم ءادخل یا الله خدایا اجازه می دی وارد مجلس حسینیت بشم؟ ءادخل یا رسول الله ؟ یا رسول الله اجازه می دی وارد مجلس عزیز دلت حسین بشم ؟ ءادخل یا فاطمه الزهرا ؟ بی بی جون خانم فاطمه ی زهرا اجازه می دی وارد مجلس عزیز دلت حسین بشم؟ ء ادخل یا ملائکه الله الحافین حول هذا الحرم الشریف ؟ آی ملائکه ای که اطراف این حرم شریف هستید ؟ - اینجا حرم یعنی همون مجلس با عظمت امام حسین که وقتی واردش میشی اگه خوب چشم دلت رو باز کنی می بینی که انگاری یه گوشه از حرم امام حسینه - اجازه میدید منم وارد مجلس امام حسین بشم؟
می دونم که تا اینجا همه ی شما با من هم عقیده اید ... ولی خوب چه کنیم گناه چشمای دلمون رو کورکرده ، گوشهای دلمون رو کر کرده و نمی تونیم بشنویم و ببینیم که چه خبره تو مجلس امام حسین برای همین خیلی هامون وقتی می ریم کربلا خیلی راحت و ریلکس وارد حرم امام حسین میشیم ! و راحت تر از اون وارد .... قتلگاه ابی عبدالله ... همون جایی که ..... یا حسین .... یا حسین .....!
بزار برات خلاصه ی یه قضیه ای رو از قول مرحوم ملا آقای دربندی بگم می گه یکی از اشراف و بزرگان هند بلند شد رفت کربلا و در یکی از کاروانسراهای کربلا اتاق گرفت . یه شیش ماهی شد که این بنده ی خدا کربلا بود ولی اصلا یه مرتبه هم پاش رو توی حرم امام حسین نگذاشت، فقط روزها می رفت روی پشت بام کاروانسرا و یه سلام به امام حسین می داد یه سلام هم به حضرت اباالفضل و مدت زیادی هم گریه می کرد و میومد پایین و این زیارت این بنده ی خدا بود . کم کم خبرش تویه شهر ییچید اومدن بهش گفتن چرا نمی ری توی حرم امام حسین گفت اینش دیگه به خودم مربوط میشه یه سری داره که نمی تونم برم توی حرم امام حسین علیه السلام اصرار کردن گفت ببینین هر چه بخواین بهتون پول میدم اما از امن اینو نخواین که برم تویه حرم امام حسین گفتن نه این کار تو خیلی زشته و اگه مردم بفهمن که تو اینطوری اومدی کربلا دیگه کم کم همه میان کربلا و پاشون رو هم توی حرم نمی گذارن خلاصه مجبورش کردن که بلند شه بره حرم امام حسین علیه السلام . اما با چه حالی! غسل کرد بهترین لباسهاش رو پوشید و روانه حرم شد ولی اشک میریخت تا رسید به درب حرم امام حسین علیه السلام اونجا که رسید اونقدر اشک ریخت تا غش کرد وافتاد روی زمین وقتی به هوشش آوردن دیدن مثل جوجه ای که توی آب افتاده باشه به خودش می لرزه و رنگ صورتش زرد و انگاری نصف روح از بدنش بیرون اومده باشه با اینحال بردنش توی حرم وقتی رسید به درب حرم امام حسین فریادی زد گفت اهذا مصرع سید الشهداء؟ ایا اینجا همونجاییه که عزیز دل زهرا از اسب بر روی زمین قرار گرفت ؟ اهذا مقتل سید الشهداء ؟ اینجا همونجاییه که عزیز دل زهرا را کشتن؟ و افتاد روی زمین و از دنیا رفت. آره عزیز من اگه من تو هم وقتی می ریم کربلا اگه ملائکه دست روی قلبمون نگذارن و بفهمیم که کجا رفتیم و پا کجا گذاشتیم به خدا همون دم جان میدیم و اینم شاید خودش یه لطفی باشه از طرف خود ارباب
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
<
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
<
امام حسین علیه السلام در قرآن
فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم .
سوره بقره آیه 37
ادامه مطلب
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
<
سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین! |
|
و اربعین از رازهای هستی است و اربعین حسین (ع) روز بسط لطف اوست بر پیروان و دوستدارانش. و در مقام حسین (ع) همین بس که در زیارت اربعینش خطاب به جدشان محمد مصطفی (ص) و پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) و مادر گرامیشان فاطمه (س) میگوییم که خداوند عزاداری شما را در رثاء حسین (ع) فبول فرماید. |
اربعین در فرهنگ عاشورا
در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین شب شهادت حسین بن علی(ع) گفته میشود که مصادف با روز بیستم ماه صفر است. از سنتهای مردمی گرامی داشت چهلم مردگان است، که به یاد عزیز فوت شده خویش، خیرات و صدقات میدهند و مجلس یاد بود بر پا میکنند، در روز بیستم صفر نیز، شیعیان، مراسم سوگواری عظیمی را در کشورها و شــــهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی بر پا میکنند. عاشقان و پیروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعین به ذکر پرداخته و باران اشکبار چشم خویش را با مظلومیت حسین و یارانش پیوند می زنند. این راه، راه تداوم عشق است و بی گمان هیچگاه بی رهرو نخواهد بود.
نخستین اربعین
در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع)، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهدا شدند. بنا به برخی نقلها، در همان اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند. البته برخی از مورخان نیز آن را نفی کرده و نپذیرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمی در «منتهی الامال» دلایلی ذکر میکند که دیدار اهل بیت از کربلا در اربعین اول نبوده است. به هر حال، تکریم این روز و احیای خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورایی در زمانهای بعد بوده است.
اربعین و عرفان
اربعین از رازهای هستی، خصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نیست. البته چه بسا، با توجه به ویژگى هاى انسان، «چهل بار» تکرار یک رفتار پسندیده موجب ملکه معنوى و تعمیق آن رفتار و قابلیت نزول فیض خاص خداوند مى شود. در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعین) جایگاه ویژه اى دارد. چله نشینى براى رفع حاجات، حفظ کردن چهل حدیث، اخلاص چهل صباح، کمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از این نمونه هاست.
آمده است که چون حضرت موسی (ع) را قابل استماع کلام بی واسطه خداوند میکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «… و اذا واعدنا موسی اربعین لیله »
پیامبر حکیم (ص) فرمود:
« من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه»: هر کس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حکمت را از قلبش بر زبانش جارى مى سازد.»
صاحب مرصاد العباد، عارف نامی نجم الدین شیرازی نیز گفته است: "و عدد اربعین را خاصیتی است در استکمال چیزها که اعداد دیگر را نیست." چنانکه در حدیث صحیح آمده است:
ان خلق احدکم بجمع فی بطن امه اربعین یوما ثم یکون علقه مثل ذلک.
و خواجه علیه السلام ظهور چشمه های حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعین صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمیر طینت آدم علیه السلام به اربعین صباحا کرد و از این نوع بسیار است."
|
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
< شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال 61(ه. ق)، بوده است و دفن بدن مطهر آنحضرت(ع) و اجساد مطهر شهدای کربلاء در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم توسط گروهی از مردان قبیله بنی اسد[1] که درنزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند انجام شده است.
وقتی لشکر عبیدالله زیاد به سوی کوفه حرکت کرد بدنهای پاک و مطهر امام حسین (ع) و اصحاب یاران باوفایش به صورت بسیار جگر خراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرأت نمی کرد آنها را دفن کند، تا این که زنان قبیله بنی اسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. به دنبال آن مردان قبیله بنی اسد برای دفن آمدند ولی چون بدن ها پاره پاره بود بدنها را نمی شناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند در این هنگام امام سجاد (ع) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(ع) خود را به آنان معرفی کردند.[2]
------------------------------------------
[1] در«دایرة المعارف تشیع»آمده است:
«بنی اسد،نام تیرهای از قبایل عرب،از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه...این قبیلهتوفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آن حضرت را پس از واقعهکربلا در سال 61 ق.داشتند.جمعی از اصحاب،علما،شعرا و زعمای امامیه از این قبیلهبرخاستهاند.برخی از همسران پیامبر اکرم«ص»نیز از همین قبیله بودهاند.این قبیله درسال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته،در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونتکردند.از قبایل سلحشور عرب محسوب میگردند.هنگام بنای کوفه،این قبیله محلهخاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند.در سال 36 هجری در جنگجمل،با علی«ع»بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند.در قیام عاشورا در سال 61به سه دسته تقسیم شدند:موافق با حضرت و مخالف و بیطرف.حبیب بن مظاهر،انسبن حرث،مسلم بن عوسجه،قیس بن مسهر،موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی ازسران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی،قاتل طفل شیر خوار،از سران مخالف بود.
گروهی از دسته سوم(بیطرفها)پس از شهادت حسین،زنانشان بر میدان جنگ گذر کردهو اجساد را دیدند و تحت تاثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته،مردان را جهت دفناجساد، خبر کردند.ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روان شدند.پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفناجساد امام و یارانش پرداختند.این فداکاری سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان بهنظر احترام و محبت به قبیله بنی اسد مینگرند». نک: دایرة المعارف تشیع،ج 3،ص 340؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، واژه بنی اسد.
[2] نک: عبداالرزاق الموسوی المقرم ، مقتل الحسین، ص 414؛ محمد باقر ملبوبی، الوقایع و الحوادث، ج 4، صص 59 ـ 60 ـ 61 ؛ مروج الذهب،ج 3،ص 63؛ فرهنگ عاشورا، واژه بنی اسد.
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
<
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]
< حـذیـفـه یمان مى گوید: روزى پیامبر اکرم (ص ) وارد مسجد شد امام حسین (ص ) را روى دوش گـرفـتـه بادست هاى مبارکش پاهاى او را به سینه مى فشرد فرمود: اى مردم مى دانم درباره چه مـوضوعى اختلاف دارید (منظورش بهترین هاى بعد از خودش بود این حسین بن على (ص ) کسى اسـت کـه بـهـتـریـن جده (مادر بزرگ ) را دارد, جدش محمد, رسول خدا(ص ), سالار پیامبران و جده اش خدیجه , دختر خویلد,اولین زنى است که به خدا و رسولش ایمان آورد این حسین بن على بـهـتـرین پدر و مادر را دارد, پدرش على بن ابیطالب برادر, وزیر و پسر عموى رسول خدا و اولین مردى است که به خدا و رسولش ایمان آورد و مادرش فاطمه دختر محمد بانوى زنان جهان است ایـن حـسین بن على بهترین عمو و عمه رادارد, عمویش جعفر بن ابیطالب است که خدایش با دو بـال زیـنت داده تا در بهشت به هر جا که خواهدپرواز کند و عمه اش , ام هانى دختر ابیطالب است ایـن حـسـیـن بن على (ص ) بهترین دایى و خاله را دارد,دایى اش قاسم پسر رسول خدا و خاله اش زینب , دختر رسول خداست , آن گاه کودک را از شانه خود برزمین نهاد تا در پیش رویش به بازى بـپـردازد و فـرمـود: مردم این حسین , جد و جده اش در بهشت اند, دایى و خاله اش در بهشت اند و خودش و برادرش نیز در بهشت اند
((20)) .
نوشته شده توسط :
پویا آقاپور
[ نظر]